سخنان درخت سخنگو به اسکندر



گفته های درخت سخنگو به اسکندر:

 قسمت نر درخت هنگام روز به سخن می آید:

که چندین سکندر چه پوید به دَهر؟          که برداشت از نیکوی هاش بهر 

ز شاهیش چون سال شد بر دو هفت       ز تخت بزرگی ببایدش رفت


اسکندر از این همه چیزهایی که طی سالها به چنگ آورده ، به دنبال چیست؟ عمر پادشاهیش بیشتر از چهارده سال نخواهد بود.


قسمت ماده هنگام شب می گوید:


چنین داد پاسخ که این مایه شاخ    همی گوید: اندر جهان فراخ

از آز فراوان نگنجی همی                روان را چرا بر شکنجی همی؟

تر آز گرد جهان گشتن است            کس آزردن و پادشا کشتن است

نماندت ایدر فراوان درنگ                 مکن کار بر خویشتن تار و تنگ


در این جهان به این بزرگی از حرص و آز تو جا نمی شوی! چرا حرف بیخود میزنی ؟ تو حرص دور جهان گشتن و کارت آزار دادن دیگران و کشتن پادشاهان است ! تو هم عمر زیادی نخواهی داشت این چه کارهایی است می کنی؟

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.